به گزارش خبرنگار مهر، آرتور م. شلزینگر بر این کتاب مقدمهای نوشته و در آن آورده است: حکومت بر اساس تامل و انتخاب، به شیوه جدیدی از رهبری و نوع جدیدی از پیروان نیاز دارد. لازم است که رهبران در برابر نگرانیهای عمومی پاسخگو باشند، و پیروان باید به مشارکتکنندگانی فعال و آگاه در فرایند امور تبدیل شوند. دموکراسی هیجانات و احساسات را از سیاست حذف نمیکند، گاهی عوامفریبی را رواج میدهد، اما همانطور که بزرگترین رهبران دموکرات نیز گوشزد کردهاند، این اطمینان وجود دارد که نمیتوان تمام مردم تمام زمانها را فریب داد. دموکراسی رهبری را با نتایج محک میزند و کسانی را که لقمه بزرگتر از دهان خود برمیدارند، یا کسانی را که دچار تزلزل و شکست میشوند، بازنشسته میکند.
شلزینگر در بخش دیگری از مقدمهاش بر کتاب «کوروش کبیر» نوشته است: سود چشمگیری که از رهبران بزرگ عایدمان میشود، دل و جرئت این است که به روال خویشتن خویش زندگی کنیم، فعال و جدی، و بر درک خودمان از امور ثابت قدم باشیم، زیرا رهبران بزرگ شاهدی هستند بر واقعیت داشتن آزادی انسان در مقابل حتمیت فرضی تاریخ. و آنها شاهدی هستند بر خرد و قدرتی که در درون هر یک از ما ـ هر چقدر نامحتملتر به نظر برسد ـ وجود دارد. امرسون میگوید رهبر بزرگ امکانات جدید را به تمام بشریت نشان میدهد: «ما با نبوغ است که پرورش پیدا میکنیم... انسانهای بزرگ وجود دارند تا انسانهای بزرگتر پدید آیند.»
ویلارد کرامپتون هم بعد از مقدمه ای که شلزینگر نوشته، کتابش را با این سطور آغاز میکند:
در سال 1903، ای. وی. ویلیامز جسکون استاد زبانهای ایرانی در دانشگاه کلمبیا، فرصتی مطالعاتی به دست آورد که طی آن میتوانست به سرزمین شاهان، ملکهها، پیامبران و پیشگامان سفر کند. عمر علمی - پژوهشی پروفسور جکسون به مطالعه درباره سرزمین پرشیا، مردم و زبانهای آن گذشته بود. اکنون خوشحال بود که فرصتی فراهم آمده است تا این محوطههای باستانی را از نزدیک ببیند.
پروفسور جکسون در ماه مارس از جانب شمال وارد پرشیا شد ( نام این کشور از سال 1935 در روابط بینالمللی از پرشیا به ایران تغییر یافته است) و با اسب و گاری در شمال سرزمینی که روزگاری از آن کوروش کبیر بود، به راه خود ادامه داد. پروفسور از صمیم قلب دلبسته کوروش و دیگر پادشاهان پیشرو ایران بود، اما در عین حال زندگی و آموزههای زرتشت پیامبر نیز شیفتهاش کرده بود. پروفسور جکسون مشتاق بود زردشتیان روزگار جدید را ببیند، اگرچه میدانست شمار اندکی از آنها باقی مانده است.
این کتاب بعد از مقدمهای که با عنوان «پیشگفتار: درباره رهبری» در ابتدای آن ثبت شده، به ترتیب شامل این عناوین است: «یک آمریکایی در ایران»، «نیروهای نور، نیروهای ظلمت»، «جهانی که کوروش میشناخت»، «از شاهزادگی تا پادشاهی»، «تا غروبگاه خورشید»، «به سوی دمیدن سپیده»، «مرکز جهان»، «شاه شاهان»، «جانشینان کوروش»، «گاهشمار»، «کتابشناسی»، «برای مطالعه بیشتر» و نمایه.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
... شاید به همین دلیل بود که کوروش کار خطیر خود را ناتمام گذاشت. او معمولا از اول تا آخر جنگ با سپاهیان خود همراه بود، اما دو سال از زمانی که پاسارگاد را ترک کرده بود، میگذشت و ممکن بود در غیاب او حکمرانانی که در سرزمین پارس برگماشته بود، سر به شورش بردارند. کوروش احساس کرد که پیشروی در سرزمینهای غربی تا همین حد خوب است و به بازگشت به شرق اندیشید. به این دلیل و دلایلی دیگر، بعد از تهدید اسپارتیان روی به جانب وطن نهاد، اما به محض آنکه حرکت کرد، آشوبها در مناطق تازه فتحشده آغاز شد.
نخست مردم سارد شورش کردند، سربازان پادگان ایرانی قتل عام شدند و رهبر جدیدی سر برآورد که مدعی بود لیدیاییها و یونانیان را آزاد خواهد کرد. کوروش وقتی خبر آشوبها را شنید که 800 کیلومتر از لیدیه دور شده بود. او نمیتوانست به لیدیه بازگردد و خود شورش را سرکوب کند، پس یکی از سرداران مورد اعتماد خود را به غرب گسیل کرد و دستور داد بیهیچ ترحمی شورش را سرکوب کند. این کار در مرام کوروش نبود، اما میخواست سرنوشت لیدیاییها و یونانیان درس عبرتی برای همه باشد.
سردار کوروش به سرعت سارد را بازپس گرفت، اما نتوانست رهبر شورشیان را به دام اندازد. در حالی که او در تعقیب آن مرد شورشی بود، چند دولتشهر یونانی دیگر هم سر به شورش برداشتند. انگار به یکباره فتوحات بزرگ کوروش در ترکیه به خطر افتاده بود....
کتاب «کوروش کبیر» با 101 صفحه همراه با تصاویر و نقشه، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 3 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما